از دیروز رانه ی مرگ جور شدیدی مرا به سمت خود می کشد. رانه ی مرگ از ابتدای زمستان تا خودِ همین روز این کار را با من می کند. توی این روز از تصور مرگ لذت می برم. مرگ برایم یکجور خوشی گرم و منزجر کننده است که دیوانه ام می کند تا پوستم را بدرم و از آن بزنم بیرون.
پ.ن:
سایه ها ......برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 189